اما مالیهی ایران به واسطهی قدرت دولت مثل همان ایامی که مستشاران مالی خارجی بودند به دست اشخاصی که هیچ اطلاع از امور مالی نداشتند مثل مرحوم نصرتالدوله و آقای سید حسن تقیزاده و اخلاف آنها اداره شد. دولت هرچه میگفت مردم اجباراً میشنیدند و دولت هرچه میخواست همان را عمل میکرد. به واسطهی قدرت دولت توانستند این استفاده را بکنند که قرارداد دارسی در مجلس شورا بدون کمترین بحث و شور در یک جلسه به مدت سی و دوسال تمدید شود. برای قدرت دولت به وجود امنیت استدلال میکردند، اکنون هم همینطور استدلال میشود. یعنی میگویند مردم تشنهی امنیتند و به واسطهی وجود امنیت همه راضیند و میتوانند به کار خود مشغول شوند. درصورتیکه امنیت فقط در طرق و شوارع بود، دزدان مسلح نمیتوانستند دستبردی به مال عابرین و مسافران بزنند. در شهرها و در ادارات دولتی امنیت برای اشخاصی وجود داشت که میتوانستند مسلط بر ضعفا باشند و دارای تمول سرشار و املاک بیشمار بشوند. امنیت به تمام معنی در مملکت نبود. چیزی که جایش بیش از هر چیز خالی بود و آن میتواند موجب ترقی و سعادت بشر باشد آزادیست که در مملکت ما وجود نداشت.
پینوشت: در پست بعد متن کامل رو میذارم
پینوشت: در پست بعد متن کامل رو میذارم