counter

۱۳۹۳ مهر ۲۲, سه‌شنبه

خانوم جون سفت ببند طیارمون تو دنده خلاصه

داستان فیلم اشکها و لبخندها نسخه هالیوودی داستان واقعی خانواده فون تراپه. تا پیش از پایان جنگ جهانی اول همه چیز واسه کاپیتان فون تراپ درخشان بود. فرزند یک خانواده اشرافی با قصر آبا و اجدادی در کرانه دریای آدریاتیک، کارنامه فوق العاده در جنگ جهانی اول. ولی از پایان جنگ با فروپاشی امپراطوری هابسبورگ دنیای فون تراپ هم زیر و رو شد. اول مرز بیگانه کاخش رو دربرگرفت و مجبور به مهاجرت به زالتسبورگ شد. کشورش دیگه ساحلی نداشت که نیروی دریایی داشته باشه و بیکار شد. ثروتش رو در یک سرمایه گذاری ناکام باخت و ناچار شد برای گذران زندگی یک گروه موسیقی با خانوادش تشکیل بده. سپس کشورش اشغال شد و چون نمیخواست در ارتش اشغالگر خدمت کنه آواره شد. نهایتاً با رسیدن به آمریکا به معنای دقیق کلمه پولی نداشت و ناچار شد با خانواده در یک اتوبوس زندگی کنه. البته وقتی مرد حداقل یک خونه داشت. مهم اینه که دنیای فون تراپ در پایان جنگ جهانی اول نابود شده بود فقط تا به مرحله بی‎خانمانی خودش هنوز کامل نفهمیده بود که همه چیز کاملاً از دست رفته و با هر مرحله سقوط فکر میکرد میتونه خودش رو در این پله پایینتر نگهداره.
این روزها حس میکنم دنیای من هم مثل فون تراپ داره فرومیریزه، تنها تشویشم اینه که پایینترین پله معلوم نیست. معلوم نیست اون آخرین ضربه کدومه، اونی که اومد آخری بود یا یکی محکمتر داره میاد؟ افتادم فقط هنوز زمین نخوردم.

* عنوان از ترانه جعبه سیاه از گروه بی بند.