counter

۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

امروز سر راه برگشت از کلاس آلمانی از کنار ساختمانهای دانشکده ی شیمی رد میشدم، میزهای آزمایشگاه شیمی گوش تا گوش دیده میشد. یاد جوونیها افتادم. آخ از روزگار سپری شده.
اومدم دفتر خودم به این دانشجوی آلمانی گفتم خوبی زبان آلمانی اینه که آخ خودمون رو دارن (Auch). نشستیم آخ گفتیم
آخ
آخ

۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

چند روز پیش داشتم در یک مورد مالی با همکار اسراییلیم مشورت میکردم، گفت تو خیلی ایرانی نیستیا، پرسیدم چرا گفت چون ایرانیا خسیسن بعد اضافه کرد یعنی جهودهای ایرانی خسیسن ما میگیم چون ایرانین. من هم گفتم اتفاقاً ما هم میدونیم جهودهای ایرانی خسیسن ولی فکر میکنیم چون جهودن!
خلاصه جهودهای ایرانی هر دو طرفو میدوشن و تقصیرم میندازن گردن اون یکیا

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

پس از شکست

خوبی فوتبال ایران اینه که تکلیفمون با شکست مشخصه. اگه رییس فدراسیون عوض نشه 6 ماه اول دل بوسکه و گواردیولا و مورینیو و سر الکس و اسکارلت یوهانسون و جورج کلونی و ... کاندیدای مربیگری میشن. بعد از 6 ماه که بالأخره رییس فدراسیون فهمید اینا نمیان از بیوفایی خارجیها افسرده میشه و میزنه تو کار مربی داخلی. 6 ماه هم گیس کشی مربیان داخلی طول میکشه. بعد از 1 سال یک لیست 10 نفره اعلام میشه و نهایتاً یک نفر دیگه ای انتخاب میشه. از همین لحظه روزی 3 باز (هر هشت ساعت 1 بار) رییس فدراسیون با صدای بلند داد میزنه که ایشون فقط تا مقدماتی جام جهانی مربیه و بعد از مسابقات مقدماتی گواردیولا مربی میشه و الخ
پ.ن. اگه رییس فدراسیون عوض شد 1 سال هم برای انتخاب رییس فدراسیون اضافه میشه.

۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

غریبانه 5

گیرم میری میشینی تو بار جای عرق آبجو میزنی، با دوستات جای فارسی انگلیسی حرف میزنی. آخر کار، اون وقت که مست مست شدی کی پیدا میشه برات هایده بذاره؟

هم چند گویی

پسرها دو دستن. یکی اونایی که واسه خودشون گردنبند سواچ میخرن یکی خوب طبیعتاً اونایی که نمیخرن. یکی از بزرگترین اشتباههای زندگی من این بود که چند سال تو کار یه دختری بودم که از پسرای دسته ی اول خوشش میومد.

۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

شریف یا هایدلبرگ

یکی از ایرادهای آموزشی در دانشگاه شریف این بود که نیمسالهای پیاپی یک درس رو یک استاد ارائه میداد. حتی استادی مثل ا.ش. هم که نمیخواست همچین کاری بکنه مجبور میشد چون اساتید دیگه از ارائه ی درس کوانتوم تن میزدن. در دانشگاه هایدلبرگ هم همون سازست برقراره و ندیدم کسی اعتراضی داشته باشه!
روش آموزش عالی قدیمی آلمان به این صورت بود که دروس فقط یک امتحان شفاهی داشتن و نمره ای هم در کار نبود فقط پاس و افتادن در کار بود. در پایان 5 سال دانشجوها یک امتحان شفاهی از کل شیمی میدادن و از پایان نامه دفاع میکردن (و همه جا به این نمره ها توجه میشد) و مدرکشون معادل فوق لیسانس بود. در سالهای اخیر دانشگاههای آلمان به همین روش لیسانس و فوق لیسانس رایج در ایران رو آوردن. با تغییر وضعیت دروس درس ترمودینامیک آماری که استاد من ارائه میکرد هم به دوره ی فوق لیسانس افتاد ولی فعلاً اجباری نیست. چون درس اجباری نیست دانشجوها هم حاضر نیستن درس رو بگیرن و در این نیمسال فقط 4 نفر در این درس ثبت نام کردن. خلاصه به زودی هر دانش آموخته ی دانشگاه هایدلبرگ در رشته ی شیمی فیزیک رو ببینین ترمودینامیک آماری نخواهد دانست!!

۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

درس تاریخی

این اسراییلیها انگار اصرار دارن از تاریخ درس نگیرن. اونجا اول کنعان بوده ولی شهرهای کنعان یکی یکی از بین رفتن و بنی اسراییل جاشون رو گرفتن. چند وقت بعد بنی اسراییل تصمیم گرفتن پادشاهی راه بندازن و داوود رو شاه کردن ولی مدت کمی پس از مرگ سلیمان که جانشین داوود بوده اول کشور تکه پاره میشه بعد مصریان حمله میکنن. بعد از مصریان آشوریان حمله میکنن، ولی این حمله براشون بد میشه و خود آشوریان از تاریخ مرخص میشن. بعد از اونا بابلیا حمله میکنن که بازهم کمی بعد بابلیا مرخص میشن. هخامنشیان میان و میرن، سلوکیان میان و میرن مکابیها میان و میرن تا رومیها میان. بعد ساسانیان اونجا رو میگیرن که خودشون مدت کوتاهی بعد منقرض میشن. دیگه اینکه چند بار این تکه زمین بین حکومتهای اسلامی دست به دست میشه (و چند وقتی هم صلیبیان بند میکنن بهش) بماند ...
خلاصه اینکه این زمین به کسی وفا نکرده اگه سرزمین مقدس خدا اینه وای به سرزمین لعنت شدش.
حالا که اسراییلیا خودشون چند هزار سال تجربه دارن در این سرزمین من نمیفهمم چرا باز فیلشون یاد هندستون کرد؟ اگه باز صد سال دیگه آواره شدن نگن نگفتیا!

۱۳۸۹ دی ۱۹, یکشنبه

بی ربط

ناصرالدین شاه در خاطرات یکی از سفرهای فرنگش یه چیزی تو این مایه ها مینویسه:
امروز از آتش نشانی و کارخانه ی اسلحه سازی بازدید کردیم، جالبه که این اروپاییها یه جایی حداکثر تلاششون رو میکنن که جان آدمها رو نجات بدن و جای دیگه تلاش میکنن جان آدمهای بیشتری رو بگیرن.
عجب نکته ی نغزی! فقط مشکل اینجاس که به شاه ایران چه مربوط که از اروپاییها ایراد بگیره؟ شاه ایران باید مملکت خودشو بسازه.

۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه

یه روزی ۲تا دیکتاتور به یه سیاستمدار رسیدن. اولی‌ گفت من جهان رو اداره می‌کنم، دومی‌ گفت من به مسلمونای جهان امر می‌کنم. سیاستمدار هم گفت من فقط به همین پاستور حکومت می‌کنم. حدس بزنین کدومشون شب راحت خوابش برد؟