counter

۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه

نوستالژی

این روزها به طور عجیبی زندگیم به سه قسمت قبل از خاتمی زمان خاتمی و بعد از خاتمی تقسیم شده. مثلاً میگم فلان آهنگ رو اوایل خاتمی شنیدم. اسم فلانی رو اولین بار سال 74 شنیدم هنوز اون موقع خاتمی نیومده بود. اون کتابه آخرای زمان خاتمی چاپ شده بود.

۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

جبرییل که وحی رو میبره، عزراییل هم که روح رو قبضه میکنه، اسرافیل هم که رفته بوقشو بزنه هنوز نیومده. این میکاییل چیکارس اونجا؟

۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

آداب آلمانی 7: آبجوهای سرگشته

اینجا اینطوری نیست که وقتی گروهی میرین رستوران دسته جمعی سفارش بدین. گارسونها از تک تک سفارش میگیرن و بعد هم با تک تک افراد سر میز جداگانه حساب میکنن. یکی از درآمدهای گارسونها اینه که وقتی همه پرداخت کردن گارسونه میاد میگه 3 تا آبجو جا موند (همیشه هم مبلغ حدود 10 یورو میشه). طبیعتاً توی ایران اگه بودم تا حالا مثل هر ایرانی اصیل خشتک همچین گارسونایی رو روی سرشون کشیده بودم. چند شب پیش بود که این اتفاق باز افتاد. آمریکایی گروه به من گفت من انتظار دارم یکبار یکی از آلمانیها جواب این گارسونها رو بده چون وقتی زبون زیاد بلد نیستی این کار ساده نیست. البته اگه آلمانیها اهل جواب دادن بودن این منبع درآمد تا حالا اصلاً از بیخ و بن برچیده شده بود. در نتیجه ما خارجیها هم به احترام میزبانانمون دو یورویی از این ده یورو میپردازیم و خیلی متین سرمون رو میندازیم پایین از رستوران خارج میشیم.

۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

مرض طبقه بندی

آدمها دو دستن. یه دسته اونایی که توی "دو دسته" طبقه بندی میشن و دسته ی دوم اونایی که بیرون "دو دسته" میمونن.

۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبه

خاطرات

خاطرات یا با مداد نوشته شدن که به مرور زمان ساییده میشن و محو میشن. یا با خودکار نوشته شدن که فقط میشه با پاک کن دو رنگ پلیکان رفت سر وقتشون. تازه در اون صورت هم پاک نمیشن فقط یک تکه از کاغذ ذهن رو میکَنن.

۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

آداب آلمانی 6: تی شرت و گشت ارشاد

من نمیدونم چرا تو این آلمان تی شرتهاشون از مانتوی بانوان در ایران بلندتره و همه ی مردم هم خوشحالن از این وضع. پیشنهاد میشه دولت مستقر بره ببینه چطوری اینجا تی شرت بلند تن مردم میکنن. فرمولشو بگیره تو ایران اجرا کنه که دیگه لازم نباشه گشت ارشاد راه بندازه.

پیچ دوم بعد از ایستگاه 2

ای دیو سپید پای در بند
دل خوش سیری چند؟

۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

قدیس

یکی از بچه های دانشگاه بود که توی گروه تئاتر هم فعال بود. هر وقت پول احتیاج داشت میومد سر صحبتو با یکی باز میکرد. بعد شروع میکرد در مورد یک خانواده ی بی سرپرست که پول ندارن صحبت کردن. یک روضه ی پرسوز و گدازی میخوند که طرف همونجا بهش پول بده.
بیچاره توی سرزمین پیغمبر خیزی به دنیا نیومده بود ولی قطعاً شایستگی یک لقب "قدیس" از کلیسای رم رو داره.

۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

دستورالعمل دانشمند شدن

هوا سرده؟ خوب یک کت بپوش. راهنمایی: برای اینکه راحت باشی چند شماره بزرگتر بگیر.
شلوارت رو خوب بکش بالا آخه شلوار شل وایسه اذیت میکنه.
یک کیف هم داشته باشی بد نیست. از اینایی که شبیه کلاسور زیپ داره. راهنمایی: از سر احتیاط خوب محکم بچسبش.
یک عینک میخوای؟ هرکدوم رو دوست داری. راهنمایی: میدونم حوصله ی انتخاب کردن نداری. هرکدم راحته رو بردار.
موقع راه رفتن اصلاً لازم نیست حواستو جمع کنی. میتونی با خودت در مورد یک مسأله صحبت کنی.
خبر خوب اینکه قیافت کاملاً شبیه دانشمندا شد. خبر بد اینکه این فرایند کاملاً برگشت ناپذیره و هیچوقت سعی نکن ظاهرت مثل بقیه ی آدمها بشه چون در اون صورت هم خنده دار به نظر میای هم قلابی.

۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

تفاوت وجود و یکتایی

سید بودن نشون نمیده که لزوماً طرف نواده ی پیغمبره ولی نشون میده حداقل یکی از اجداد طرف لزوماً شارلاتان بوده.

۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

آن روزها

آن روزها که دوتا کانال بیشتر نبود کانال یک دوتا اخبار ساعت هفت و نه داشت. تنوعش هم این بود که ششماه اول سال اخبار ساعت نه مفصل بود ششماه دوم سال اخبار ساعت هفت.

خواب صادقه

تا حالا شده زنگ بزنی در بری؟ اگه یه فرشته این کارو بکنه بهش میگن خواب صادقه.

۱۳۸۹ شهریور ۱۹, جمعه

زیر پوست نظرسنجی

نتیجه ی فیدبک گوگل تاک:
ایرانیها در هر صورت طلبکارن و هیچوقت در فیدبک گزینه ی "خوب" یا "عالی" رو نمیزنن.

۱۳۸۹ شهریور ۱۷, چهارشنبه

قصار نامه 3

تا حالا آدمهایی رو دیدین که قیافه ی افلاطون رو به خودشون میگیرن و میگن:
به حرف گلها نباید گوش کرد. گلها رو فقط باید بو کرد و از تماشاشون لذت برد.
مرتیکه فکر میکنه اگه سنت اگزوپری تفکر عهد قجری رو بپیچه لای هزار تا حرف خوب چیزی از تعفن این تفکر کم میشه.

۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

در واقع اون پزشکی که رازی رو سرکیسه کرد و بهش گفت "کیمیا اینه" کاشف مفهوم ارزش افزوده بوده و میتونه هر وقت با مراجعه به مؤسسه ی نوبل نسبت به دریافت نوبل اقتصاد اقدام کنه.

۱۳۸۹ شهریور ۱۵, دوشنبه

زندگی دانشجویی

اگه من شب ساعت 12 بخوابم (که زود هم نیست) و صبح ساعت 8 بیدار بشم از ساعت 8 میتونم کلی به کارهام برسم در ضمن 8 ساعت خواب هم خیلی عالیه.
فرمول ساده ایه ها ولی نمیدونم چرا کار نمیکنه؟

۱۳۸۹ شهریور ۱۳, شنبه

Geek

اکثر آدمها فکر میکنن دانشمندان (یعنی همون اهالی علوم پایه) کسل کننده ن در حالیکه خودشون کسل کننده ن و دانشمندان خیلی هم باحالن. و چون ما این نکته رو میدونیم بهمون میگن دانشمند!!

۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

دکان دوست یابی

در مدرسه مجبور بودیم روزی 6 ساعت کنار هم بشینیم و ده پونزده تا دوست برامون موند. توی دانشگاه بیشتر آزاد بودیم و پنج تا دوست موند. بعد از دانشگاه دیگه مجبور نبودیم و چیزی هم نموند. آیا واقعاً زیادی وول نمیخوریم؟