counter

۱۳۹۱ آذر ۲۸, سه‌شنبه

آداب آلمانی 12: بار

در تکامل (یا فرگشت) مرحله هایی هست که گونه ها جدا میشن مثلاً اخلاف فلان میمون میرن به سوی آدم شدن و اخلاف برادرش میرن که گوریل بشن و این دو شاخه دیگه هیچگاه با هم برخورد ندارن. برای بارهای اروپا این جدایی با تصویب قانون ممنوعیت سیگار در رستورانها بود.
برای اسپانیاییها مزه همراه مشروب همونقدر مهمه که برای ما ایرانیها. همین تعصب تاپاس رو به شهرت جهانی رسونده، این تاپاس که عالم همه دیوانه ی اوست چیزی نیست جز مزه ای که بدون اون عرق خوری برای ما هم بی معنیه و البته که بعضی مزه های ما در اسپانیا هم پیدا میشن.
و اما آلمانیهای جدی لذت مزه رو درنیافتند و سیگار رو برگزیدن، در این مرحله خوراکیها از بارها برچیده شد و خوردن به رستورانها (اون هم طبیعتاً غذای اصلی و نه در حد مزه) محدود شد. بدون ناخنک چشمه ی سخن هم میخشکه و گفتگو در نمیگیره پس همون بهتر که صدای موسیقی بلند باشه.
در نهایت بارهای آلمانی جایی هستن پر از دود و پر از آدم و با صدای موسیقی بسیار بلند. نه در اونها میشه دور هم جمع شد نه میشه رقصید نه میشه مخ زد و نه هیچ کاری که تصور میکنین در یک بار بشه کرد. بارهای آلمانی طراحی شدن برای اینکه مردم توشون بایستن و ایستاده مشروب بخورن و سیگار بکشن و از همه مهمتر فراموش کنن که تنهان.

۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه

مانیفست اتمی‌

به نظر شما اتم چه شکلیه؟ کروی؟ خوب شما رو در دبیرستان توی نظریهٔ اتمی‌ راذرفورد و بوهر خوب مغزپخت کردن. اگه کارتون به شیمی‌ یا فیزیک مربوطه که خوب همینه که هست، بایت دِ‌ داست. ولی‌ اگر نیست برین تصور کنین اتم‌ها کروی نیستن، برین دنیائی رو تصور کنین که اتمهاش کروی نیستن.
سالها بهمون چپوندن که اتم‌ها کروین و یک بار نپرسیدیم که از کجا آوردین اینو. وقتی‌ آموزگار اول دبیرستان بودم به بچه‌ها می‌گفتم بنویسین اتم‌ها چه شکلین. البته اونایی که زرنگن و زودتر از بقیه مغزپخت میشن مینوشتن کروی ولی‌ بقیه انواع اشکال رو مینوشتن. بزرگترین لذت درس دادن تو دبیرستان همین کار کردن با آدمهایی بود که اتمهاشون هنوز اشکال متنوعی داشتن.

۱۳۹۱ آذر ۱۶, پنجشنبه

توتالیتاریسم

تفاوتهای یک حکومت توتالیتر با حکومتهای غیرتوتالیتر (حتی استبدادهای غیر توتالیتر) به یک فرق عمده قابل فروکاهش هست. یک حکومت غیرتوتالیتر برای مردم مشخص می کند که چه نباید بکنند ولی به آنچه که مردم می کنند و در این نبایدها نیست توجهی ندارند. حکومتهای توتالیتر برعکس، آنچه که مردم اجازه دارند انجام بدهند را مشخص می کنند و باقی همه جرم است.
در همین ایران نمونه های بسیاری هست که محکومیت فرد پایه ی قانونی ندارد (برای مثال محکومیت وکلا به خاطر دفاع از متهمان سیاسی)، اساس مشکل غیرقانونی بودن محکومیتها این است که تابحال هیچ حکومت توتالیتری نتوانسته قانونی بنویسد که راه بر همه ی ممکنها به جز خواست حکومت ببندد در نتیجه به محض اینکه کسی این ممکنهای پیش بینی نشده در قانون را انجام دهد طبیعتاً از نظر حکومت مجرم است اما جرمی که پیش از این شناخته نبوده.
کنه ماجرای اعتراف گیری هم در همین نکته قابل توضیح است. با به بند کشیده شدن مخالف تنها نبایدها قابل تحمیل به مخالفند اما هنوز مخالف از رعایت بایدها تن می زند پس باید مجبور بشود به نمایش تمکین از بایدها.
به همین دلیل رویداد خزپارتی و یا آب بازی چنان مهم هستند که صدا از رییس پلیس و نمایندگان مجلس بلند کنند. من کاملاً درک می کنم که حکومت توتالیتر این مسئله که عده ای امکانی برای تفریح پیدا کرده اند که در قانون پیش بینی نشده را در صدر مسائل امنیتی بداند، به هر حال براندازی واقعی پیدا کردن راههای نامطلوب حکومت اما در چهارچوب قانون است!!

۱۳۹۱ آذر ۱۳, دوشنبه

اندر رابطهٔ آزادی و ظلم

تجربهٔ من از زندگی‌ در یک کشور دمکراتیک اینه که مبارزه فقط علیه خفقانه نه ظلم. در نتیجه وقتی‌ مردم به آزادی میرسن آزادانه ظلم رو می‌پذیرن و آزادانه در مقابلش سکوت می‌کنن.