counter

۱۳۹۰ خرداد ۵, پنجشنبه

درد همگانی شکم

شکم یک درد بزرگ اجتماعیه که همه به اندازه ی کافی در موردش احساس وظیفه میکنن. کافیه چند سانتیمتر به محیط شکم شما اضافه بشه تا هر آدم مربوط و نامربوطی این قضیه رو به شما متذکر بشه. در عوض مثلاً من هیچوقت تو دانشگاه ندیدم کسی جلوی همکلاسی ارزشی خودشو بگیره بگه "جدیداً خیلی پاچه خوار شدیا!" یا "باتوم اصلاً بهت نمیادا!" یا "سعی کن یک کمی آزاد اندیش تر باشی!". گاهی با خودم فکر میکنم اگه اینکارو میکردیم چه چیزایی تغییر میکرد.
دلیل این قضیه به نظرم در قدرتیه که آغاز کننده ی بحث داره. خوب طرف که نمیتونه وجود شکم رو انکار کنه، همه هم که مشکلات چاقی رو میدونن پس دیگه جای دفاعی نمیمونه. آغاز کننده ی بحث میتونه تا هروقت که بخواد اسب سرکوفت رو جولان بده بدون اینکه مقاومتی جلوش باشه. خیلی هم که طرف بخواد جواب بده میگه به تو ربطی نداره نفر اول هم یک قیافه ی حق به جانب میگیره (احتمالاً هیچوقت حق انقدر به جانبش نبوده) و میگه من فقط فکر سلامتی خودتم!! به نظرم این یک جور خالی کردن عقده ی زورشنویه. وقتی به ما زور بگن و نتونیم جواب بدیم خوب ما هم میریم به یکی دیگه زور میگیم، چه جایی بهتر از بحث چاقی؟
خلاصه دفعه ی بعدی که دلتون خواست به شکم کسی گیر بدین در اولین فرصت به یه روانپزشک مراجعه کنین شاید هنوز درمانی برای عقده هاتون باشه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر