counter

۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

آموزگار

یک آموزگار ادبیات و زبان فارسی پیر داشتیم، از اینا بود که شعر نو رو قبول ندارن و در عین حال تسلط کاملی به زبان و ادبیات (از نظر معلومات) دارن. وقتی داشت درس میداد که واژه های فارسی با حروف صدا دار تموم نمیشن و اگر اینطوری شد در پایان "ی" میذاریم خیلی رندانه گفت مثلاً قدیم که درس میدادیم میگفتیم "ی" خانم وزیر چون نامش بود فرخ روی پارسای. اکثر فرهنگیان قدیمی رو که دیدم از خانم وزیر به شدت راضی بودن و البته آقای آموزگار نمیتونست مستقیماً از خانم وزیر حمایت کنه ولی داشت معرفیش میکرد تا ما خودمون بریم بخونیم و بشناسیمش.
روز قدس نه سال پس از اون در میدان هفت تیر منتظر شیخ اصلاحات بودیم که دیدم دانش آموزی که من یک سال آموزگارش بودم لای این ارزشیا میپلکه (البته اون روز اونا خیلی کم بودن). هنوز احساس شکست میکنم، درسته که اکثر دانش آموزان من سبز هستن ولی خوب اکثر مردم هم سبز هستن. شاید باید کمتر وقتمو میذاشتم که به بچه ها حالی کنم الکترون پرتقال نیست، شاید اگه بچه ها فکر میکردن اربیتالها دمبلی شکلن چیزی ازشون کم نمیشد، شاید باید بذری میکاشتم که نکاشتم ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر